درامافون

پیوندها

حوصله ام را از دست داده ام

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۰ ق.ظ
علی رغم میل به هر گونه بحثی، صحبت به برجام کشید. وقتی گفتم نظر من در این رابطه با آقای خامنه ای نزدیک است، خنده شان گرفت، فکر کردند به تمسخر این حرف را زده ام! که تو با کوچک ترین سوژه این سیستم را زیر سوال میبری، حالا چگونه نظرت با راسِ قضیه نزدیک است؟. که باید برایشان قطعنامه ها را توضیح می دادم و با ادله و استدلال به صورت کاملن منطقی توجیه شان می کردم. اما با کسانی که شعاع دایره ی لغاتشان پنج سانت هم نیست، که با برجام، آزادی، تا هزار و چهار صد، سر و تهش را هَم آورده اند که نمی شود بحث کرد.
در ادامه بحث به ولادت امام حسن (ع) رسید، وقتی در رابطه با ایستگاه های صلواتی بحثی باز شد و باز هم از من سوال پرسیده شد، :" با اینکه خوشحالم کسی مثل امام حسن (ع) به دنیا آمده، اما با هرگونه ایستگاه صلواتی ای مخالفم" که باز فکر کردند تمسخر می کنم، که تو آتئیست هستی و چطور از به دنیا آمدن امامی میتوانی خوشحال باشی؟. که باز هم باید برایشان واو به واو زندگی امام حسن (ع) را توضیح می دادم که بفهمند چرا... اما باز هم انتهای پارگرافی که در بالا اشاره شد.
در انتها، بحث روی من متمرکز شد، دقیقن روی من! هرکدام به راحتی من را نقد کردند و قضاوت هم که این روزها در شعورِ ما ملتِ فهیم حرف اول را می زند.
***
از یک جایی به بعد در زندگی ام، آدم ها کم شدند، اما زیاد نشدند. که ایراد از من است، از حوصله ای که شرح قصه ندارد، شرح اینکه بین دیانت و سیاست توفیر است. اینکه من می توانم آتئیست باشم اما منش و راه و روش و طرز زندگی کسی که خدا را قبول دارد را دوست داشته باشم... پس هر بار بدونِ کوچک ترین تغییر فیزیولوژیکی ای در میمکِ صورتم می گذارم تمامِ نظری که در رابطه ام دارند را به رویم بیاورند و بروند!
  • ۹۶/۰۳/۲۱
  • مهر ارسنج

نظرات  (۳)

  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • خوب میکنی والا
    پاسخ:
    حسش نیست
  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • پاراگراف آخرو گفتم
    خُ حسش نیست چرا از اول تا آخرش شنونده ی بی واکنش نباشی؟

    پاسخ:
    وقتی قبول میکنی و با جمعی بیرون میری، دیگه تا ی جاهایی باید همراهی کنی
    از اونجا به بعدش دیگه حسش نیست.
    ایراد از تو نیست. اکثر آدما با حرف زدنت نظرشون عوض نمیشه. کلن اومدن که مخالفت کنن. مگه ما اعصاب و وقتمونو از سر راه آوردیم برا اینا -_-
    پاسخ:
    اوهوم،ولی خب منم دیگه حوصله ندارم