درامافون

پیوندها

۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

چندی قبل که رفته بودم عطر بخرم، پس از کلی بو کردن، قهوه بو کردن، بو کردن، قهوه بو کردن، آخر انتخاب کردم. فروشنده گفت: انتخاب خوبی ـست، اما زنانه ـست! متاسفانه آن را نخریدم، اشتباه کردم. چندی بعد که وضعیت ارز مشخص شد، با این مقاله به همانجا می روم.
  • مهر ارسنج
دارم با خودم فکر می کنم که فعلن هیچ چیز نخرم! مثل یک اکانت وی آی پی، یا سکه برای بازی، یا اصلن لباس، کفش، یا هرچیز دیگر، تا مشخص شدن وضعیت شُخمیِ ارز.

پیشنهادی، با صدای من و ی خانمی از آن سر دنیا | Aerosmith - Dream On

  • مهر ارسنج
رفتیم با هم سر لُکیشنِ فلان مجموعه تلویزیونی که در حال ساخت بود، آنجا پر از هنرپیشه های معروف بود که داشتند فیلم بازی می کردند. من رفتم بیرون، رفتم تو حیاط نشستم لب استخر و کلافه بودم از اینکه آنجا بودم. آن روز به من پیشنهاد بازی کردن در یک نقش خوب داده شد و من بدون فکر کردن، انگار که از قبل سال ها به آن سوال فکر کرده باشم، جواب رد دادم!
او به من یک روانشناس خوب معرفی کرد و گفت حتمن به او سر بزنم! وقتی هم داشت می رفت گفت: خاک بر سرِ بی لیاقت.

من، از معروفی ات متنفرم!
من، تا به این سن همه ش را نقش بازی کرده ام، خسته ام.
من، با اینکه هیچ هدفی برای زندگی ام و هیچ برنامه ای برای آینده ام ندارم، با بغل پا موقعیت هایم را به اوت می زنم.
من، حوصله ام را از دست داده ام.
من، منِ بیشعورِ نفهمِ احمق، که گیر افتاده ام در چهار چوبی که خودِ منِ بیشعورِ نفهمِ احمق برای خودم وضع کرده ام.

پیشنهادی بی کلام| Agusa - Uti Var Hage
  • ۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۱
  • مهر ارسنج
  • ۲۶ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۴
  • مهر ارسنج
از وقتی که فوتبال (زمین بزرگ) می روم، دیگر وقتی از تلویزیون فوتبال تماشا می کنم و یک بازیکن یک موقعیت را خراب می کند، یا یک پاس اشتباه می دهد یا به هر ترتیب، چیزی نمی گویم و هیچ قضاوتی نمی کنم! چون واقعن سخت است. این یک.
دو، این دوستان فرفری ای که می بینید فوتبال بازی می کنند و خیلی شیک و زیبا آخر بازی با همان مو ها به رختکن می روند، این ها یک چیزی به موهایشان می زنند آقا، وگرنه من شاهد زنده ی با مو های فرفریِ هیچی نزده، اگر موهایم را نبندم نمیتوانم بازی کنم.
  • مهر ارسنج
تا آمدم عاشق شوم یادت نجاتم داد ، از چاله بیرون آمدم در قعر چاهم کرد


تنهایی ات را با کسی قسمت نخواهم کرد.
  • مهر ارسنج
مثلن، ی نفس عمیق کشید و گفت: بوت رو دوست دارم!
خب این خیلی جالب بود برام، چون دیگه آخرش می پرسیدند اسم ادکلنت چیه؟
  • مهر ارسنج
باتوجه به اینکه آنطور که باید پیش هم نبودیم، همیشه سعی می کردم به او نزدیک شوم، مثل یک دوست، اما زیاد وارد در این قضیه نبودم و آنچنان که انتظار می رفت پاسخ نمی گرفتم. تا شب گذشته که او برخورد من با یک قضیه ی جدی در زندگی ام را دید. امشب احساس نزدیک تر بودن بهش را دارم.

پ.ن|
آدم ها تا زمانی که اطلاعاتی از شما نداشته باشند، به شما نزدیک نمی شوند، این یک امر طبیعی ـست، خواهر و غیر خواهر هم ندارد.

پیشنهادی، بی کلام، دوست دارم باهاش برقصم| Deliverance
  • مهر ارسنج
گاهی شب ها یک نگاهی به زندگی ام می اندازم و از خنده غش می کنم، طوری که اشک از چشمانم می ریزد، بعد به اینجا می روم و تاریک ترین نقطه ی کره را پیدا می کنم و آرزو می کنم کاش آنجا بودم.

پ.ن| من هر شب می خوابم و هر روز صبح بیدار می شوم، من قطعن یک مرد هستم، یک آدم قوی.
  • مهر ارسنج
من با این لُلُلُکنتِ گاه و بی گاهم حال می کنم.
  • مهر ارسنج