درامافون

پیوندها

شارژ نداره

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۴۳ ب.ظ
ایستگاه مترو؛ روبروی آخرین گیتی که کنارش مسئول آن قسمت می نشیند، کارتم را زدم، صفحه قرمز شد، دستگاه جیغی بنفش به نشانه شارژ نداشتن کشید، همه ی سرها برگشت رو به من، نگاه های سرد و عصبی، زمان از حرکت ایستاد و حتا یک سکانس از مانیتور های داخل اتاق انتظامات مترو بود که دوربین ها چرخیدن رو به من، یک کادر روی دستگاه، یک کادر از صورتِ رنگ پریده و متعجب من، یک سکانس هم لانگ شات از بالا... بعد در این خلاء زمانی، عقربه ی ساعت را می دانید چه صدایی به حرکت درآورد؟
صدای آقای مسئول آن قسمت که گفتند: شارژ نداره!
زمان به حرکت درآمد، نگاه ها از رویم برداشته شد، دوربین انتظامات روی آن خانم بُلند بِلُنده ست، همه به راه خود ادامه دادند و من؛ نگاهی به روبرو کردم، نفسی عمیق کشیدم، رو به آقای مسئول کردم و با لحنی مسخره گفتم: نـــه بــابــا؟!
  • ۹۶/۰۳/۰۹
  • مهر ارسنج