درامافون

پیوندها

نخ

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ
من هر بار که به یکی از دوستام یا آشنا هام گفتم فلان دختر بهم نخ میده، بهم گفتن که بابا تو هم که فکر میکنی همه دارن بهت نخ میدن! بعد تصمیم گرفتم هر بار که همچین حسی داشتم که کسی داره بهم نخ میده، پیش خودم نگه دارم و به کسی نگم، بعد ترش هم تصمیم گرفتم با این دید نگاه کنم که اونا بهم نخ نمیدن! و این رفتار ها خیلی روتین هستند!
مثلن اون خانم همکاری که یک روز در میون صبح ها زنگ میزنه و با هزارتا بهونه از من شماره تلگرام میخواد و وقتی من شماره تلگرام شرکت رو میگم، میگه این رو که داشتم! این نخ نیست. یا ساختمون روبرویی که دختراش هر روز میان تو بالکن سیگار میکشن و تا من رد میشم برام دست تکون میدن! این نخ نیست. یا فلان شرکت که هروقت میرم خانم حسابدارشون به من میگه بیا اینجا ( کنار دست خودش، پشت میزش) بشین و عکس مهمونی هاشون رو نشونم میده و از این میناله که تنهایی تو خونه حوصله ش سر میره! این نخ نیست. یا اون دختره که موتور خریده و بعد از ظهر ها تو کوچه آروم با موتورش میچرخه و هر بار که من دارم رد میشم با موتورش میاد تو شکمم و با خنده میگه آخه هنوز یاد نگرفتم! برسونمت؟ این هم نخ نیست! یا همین امشب، تو مسیر همیشگی پیاده رویم ی دختره گفت فرفری، برگشتم نگاهش کردم، گفت خداروشکر کَر نیستی، فقط کوری! این هم نخ نبود... دخترا بهم تنه میزنن، تو چشمام نگاه میکنن و لباشون رو غنچه میکنن، چشمک میزنن، میان بهم شماره میدن! ولی اینا هیچ کدوم نخ نیست... و واقعن دیگه برام روتین شده!
  • ۹۷/۱۱/۱۶
  • مهر ارسنج