راستش یکمی (که منظورم خیلیه :دی) جنسیتزده بود این پستتون. که «خانه را مرتب می کنم، جارو و گرد گیری، برای خودم غذا درست می کنم، دوش می گیرم، غذا می خورم، چای دَم می کنم، ظرف هارا می شویم، یک استکان چای برا خود می ریزم و...»
اون جمله آخر پست داره میگه که همه این کارها زنانه اند! مرتب کردن و گردگیری و اینکه آدم بتونه غذای خودشو درست کنه و چای دم کنه، بیان کنندهی جنسیتشه؟ بعد همین نتیجهگیریها و تقسیمبندیهای کوچیک و به ظاهر بیاهمیت منجر به یه سری مسائل و تبعیضات دیگه میشه.
البته این نظر منه و راستش چون خیلی باهاش درگیرم برام مهمه و قطعاً خیلیا باهاش موافق نیستن.
پاسخ:
درسته حرفتون، اینجوری هم برداشت میشه کرد از این مطلب.
من منظورم از اون جمله آخر چیز دیگه بود....
ولی ببین اینجا خرحمالی و کار هم به مردا نسبت میدن، طوری نیست ولی! زیاد رو این چیزا دقیق نشید.
اینجوری پس فردا دم ی در ورودی بگن خانما مقدم ترن هم، شاید ناراحت بشید.
نه بحث ناراحتی نیست اصلاً :)) اتفاقاً این خانما مقدمترن هم دلیل نداره خدایی. اون خرحمالی و «کار؟!» هم اصلاً قابل مقایسه نیست. از لحاظ بهتر و بدتری نمیگما! میگم قابل قیاس نیست. ولی مسئله «آسیب»هاییه که ازین چیزا متعاقب میشه و گندهتر از این حرفاست. حوصله بحث دارین، قششنگ بگم.
پاسخ:
من همون جا که گفتم درسته حرفتون، یعنی حوصله بحث ندارم :))