درامافون

پیوندها

چیک چیک

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۴۹ ق.ظ
انگار که سهم من بیشتر باشد از این حال و هوا، از این باران و صدای ناودان، وقتی همه خوابیده اند... وقتی بی خوابی سر وقتم آمده و بیداری قسمت این شب ها ـست...

لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم. . . . . .    .
  • ۹۸/۰۱/۳۰
  • مهر ارسنج