درامافون

پیوندها

اخترک ۱۹۹۱

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۱۹ ب.ظ
این یک از او، یک از او، یک از او، از من اما کدام است؟ آن؟ آن؟
آسمان در کدامین ستاره سر نوشت مرا کرده پنهان؟
آسمان؟ کم کن از ابر هایت بر سیاهی بیافزای شب را
تا بیابم کدامین ستاره‌ست گشته تا این حد از من گریزان
این منم کودکی که تنش را مثله کردند یک شب ملائک
ریختندش برای خدایی‌ت پیش گرگان پیرِ بیابان
این منم نوجوانی که در چشم ریگ های زمین را جویده‌ست
قورت داده‌ست در دیدگانش زندگی را خیابان خیابان
این منم مرد بیچاره ای که زندگی را گرفته‌ست در آغوش 
می‌جهد از بخاری به پنکه، می‌رود با بهار و زمستان
این منم مرد بیچاره ای که تاجر قهوه‌ی ترک گفته
دم نموده‌ست خون سرش را، کافه در کافه، فنجان به فنجان
آسمان؟ کم کن از ابر هایت تا بیابم کدامین ستاره‌ست
طالع تازه‌ات را نشان‌ده، طالع کهنه ام را بگردان...
  • ۹۸/۰۲/۱۰
  • مهر ارسنج