درامافون

پیوندها

اُردوگاه تفریحی

شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۸ ب.ظ

خب بالآخره اون کاری که همیشه دوست داشتم انجام بدم رو انجام دادم، یعنی نه به طور کامل ولی خب در حد بضاعت و دست تنها، تونستم حداقل ۳۰ درصد از اون چیزی که تو ذهن داشتم رو پیاده کنم... ساعت ها یوتیوب نوردی کمک کرد که خیلی راحت تر بتونم از پس این دل خواسته بر بیام. البته تو ویدیو ها همیشه به خودم می‌گفتم که خیلی راحته و کاری نداره، خوراک‌ش یه ارّه و تبر هست دیگه، ولی خب وقتی تو میدون می‌بینی خودت رو، داستان یکم سخت تر میشه، سخت از اون جهت که باید چوب پیدا کنی، از اونجا که دوست نداری درخت قطع کنی، باید بگردی تو جنگل دنبال درخت هایی که شکسته شدن و بردین شاخه و تنه های مورد نیاز و مهم تر و سخت تر از همه، حمل اون چوب ها...

در فلان قسمت از فلان جنگل ، در پی ساختن کلبه‌ای دنج...

همه‌چیز لوکیشن خوب بود جز عدم دسترسی به آب! که یا باید مسیری دو ساعته به پایین برمی گشتیم و یا مسیری چهار  ساعته تا بالای قله. سه نفر بودیم و کوله ها نزدیک به سی کیلو بار. خسته، کوفته و هلاک واژه های مناسبی برای شرح حال‌مون بعد از رسیدن به محل هست. اینکه گفتم دست تنها، با اینکه سه نفر بودیم، چون اون دو نفر تو شرایطی نبودن که بتونن کمک کنن!!! ولی خب به هر ترتیب، باقی روایت به زبان عکس ها هست که  خدمت شما:

  

  • ۹۹/۰۳/۱۰
  • مهر ارسنج