انگار باید صبح ها زود تر از خواب بیدار شوم، چقدر صبح ها حرف برای گفتن دارم، چقدر شب ها یک جفت گوشم، چشمم. هرچند، توئی که دیگر نه نظم می شوی، نه نثر، نه نقش، نه ثبت! چطور از تو بگویم؟
پیشنهادی|
گروه: بُمرانی / گذشتن و رفتن پیوسته
پیشنهادی|
گروه: بُمرانی / گذشتن و رفتن پیوسته
پ.ن|
تو خیلی دوری...
تو خیلی دوری...
- ۱ نظر
- ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۳۹